فنون مداحی

حجرالاسود بیچاره دلش می خواهد ///// بشود سنگ سفیدی کف بین الحرمین

فنون مداحی


همان طورى كه مى دانيد هر هنرى ، فنون مخصوص خود را داراست كه باعث قوام آن هنر شده و فراگيرى آن و بر كيفيت و پيشرفت آن كار مى افزايد. در هنر ستايشگرى و مديحه سرايى اهل بيت عليهم السّلام نيز فنون و قواعدى وجود دارد كه شخص مداح پس از گذشت سال ها تجربه ، ديدن استاد، و اداره مجالس گوناگون به آنها دستيابى پيدا مى كند. نكته مهمى كه در فنون مداحى وجود دارد اين است كه بيان اين فنون صرفاً جنبه استحسان دارد و اگر در همان مرحله تئورى باقى بماند، هيچ گونه كارآئى و بهره اى نخواهد داشت و يادگيرى تئوريكى در اين فنون نمى تواند مشكل گشا باشد. صرف اطلاع از فنون دردى را دوا نخواهد كرد چه بسا خيلى ها هم با اين فنون آشنائى دارند ولى قادر به پياده كردن آن نمى باشند و نحوه به كار بستن آن را در اثر كم تجربگى نمى دانند. پس حتماً بايد اين قواعد به كار بسته شوند تا بعد از گذشت مدتى نتيجه بخش واقع گردند. در اينجا به بيان و معرفى اين فنون كه حاصل تجربه و زحمت اساتيد بزرگوار در((مجالس اهل بيتى عليهم السّلام است مى پردازيم و اميدواريم كه با يادگيرى و به كار بستن آنها در رديف مداحان خوب و مجرب در امر ستايشگرى اهل بيت عليهم السّلام قرار گيريد. ان شاء الله .
الف ) شناختن صداى خود 
از جمله مسائل مهم و دقيق در هر نوع خوانندگى ، اين است كه خواننده با صداى خود آشنائى كامل را داشته باشد و با اطمينان بخواند زيرا عدم آن يا باعث استفاده ناصحيح حنجره مى شود كه منجر به جواب ندادن حنجره در پرده مورد نظر شده و يا موجب عدم استفاده از قابليتها و استعدادهاى آن مى گردد. هميشه بايد توجه داشت كه نبايد با آخرين توان حنجره خواند زيرا امكان جواب دادن حنجره در آن پرده بسيار كم است . به قول استاد ما:
((اگر پنج پله مى توانى از صدايت استفاده كنى هيچ وقت از پله پنجم استفاده نكن و چهار پله ، بالاتر نرو! اما اگر مطمئنى كه جواب مى دهد آنگاه مى توانى از پله پنجم هم استفاده كنى )).
البته اين آشنائى با تمرين زياد حاصل مى شود. مداح بايد شش دانگ صداى خود را قبلاً امتحان كرده و بر آن تسلط داشته باشد و از آن صحيح و بجا استفاده نمايد.
ب ) مستمع شناسى 
لازم است كه مداح قبل از ورود به مجلس ، اجمالاً مستمع خود را بشناسد و بداند كه از چه قشرى است و در چه سطح معنوى قرار دارد تا راحت تر بتواند با او رابطه برقرار كند نه اينكه از يك در بيايد و از در ديگر بيرون رود. شناخت مستمع از لوازم مهم كار مداحى است . بهتر است قبل از ورود به مجلس اطلاعاتى در اين زمينه و همچنين در زمينه وضعيت جلسه كه ؛ كسى خوانده يا نه ، موضوع سخنرانى چه بوده ، مداح قبلى بيشتر روضه خوانده و يا بيشتر شعر خوانده و اين گونه مسائل كه در راستاى انجام وظيفه بهتر اوست اطلاع يابد.
ج ) مجلس شناسى 
يكى ديگر از لوازم كارآمد مداحى ، آشنائى با مجلس است . بايد شاءن مستمعين ، خود و اهل بيت عليهم السّلام را هميشه نگه دارد و در انتخاب اشعار، نوحه و يا سرود دقت نمايد كه همسان با مجلس پيش رود. مداحى كه مهمان است و با مجلس آشنائى ندارد بايد خيلى محتاط عمل كند به طورى كه نه بار معنوى مجلس كم شود و نه همان طورى كه در مجلس خودش مى خوانده در اينجا بخواند. او قبل از خواندن بايد بداند كه مجلس به چه مناسبت تشكيل شده ، انگيزه تشكيل آن چه بوده ؛ آيا مثلاً نذر بوده ، براى شفاى مريض و يا حاجتى بوده و يا به مناسبت هاى ويژه برگزار شده است .
د) وقت شناسى 
ذاكر اهل بيت عليهم السّلام بايد حتماً انسان خوش قول در وفاى به عهد باشد كه يكى از رموز موفقيت مداح و پيشرفت او و برخوردارى از جايگاه ويژه در بين مردم مى باشد. اولاً مداح بايد سر همان موعد مقرر، خود را به مجلس برساند. زيرا بعضى وقت ها عدم وفاى به عهد موجب سرشكستگى بانى مجلس پيش مردم مى گردد. به خصوص در مجالس رسمى و مراسمى كه به مناسبت درگذشت و يا سالگرد شهادت و... برگزار مى گردد كه بدقولى در اين مجالس اثر بسيار نامطلوبى در مردم دارد و سبب تنزّل مقام و منزلت مداح در انظار مردم مى شود. ثانياً مداح بايد برنامه خود را در همان مدت زمان تعيين شده ، ارائه دهد حتى اگر آمادگى بر اجراى چند برابر آن را هم داشته باشد، بايد سر وقت تعيين شده ، مجلس را به اتمام برساند. نبايد آن قدر برنامه را طولانى كند كه مجبور شوند به او تذكر بدهند چرا كه اين ، يك نوع كسر شاءن و شكست براى مداح اهل بيت عليهم السّلام قلمداد مى شود. و كلاً هميشه بايد از مؤ لفه كم خواندن براى((نمكين شدن )) مجلس خود استفاده كند و قبل از خسته شدن مستمع ، مجلس را پايان داده و همه توان مستمع را در مجلس نشينى از او نگيرد. هيچ اشكالى ندارد كه قبل از خواندن ، مدت اجراى برنامه خود را از بانى برنامه سؤ ال كند. اين كار شكست محسوب نمى شود بلكه ميل به بيش از حد خواندن ، براى يك ذاكر شكست است .
ه‍) جلوگيرى از اضطراب  
چه بسا امكان دارد مداحى با بزرگتر شدن مجلس و يا تغيير مستمعين ، از خواندن در آن مجلس بترسد و حريم بگيرد. اين ترس نبايد موجب عدم انجام وظيفه او بشود بلكه اينجا با اجراى فنى بجا و مثمر ثمر، مى تواند در همان مجلس بخواند. آن فن از اين قرار مى باشد كه اگر مجلس مولودى و جشن بود، ابتدا با بيان چند جمله خودمانى و ساده ، اين حريم را از بين ببرد و با مستمع ايجاد ارتباط محبتى نمايد و از اين ايجاد رابطه ، براى ارائه دادن بهتر مجلس استفاده نمايد چرا كه مداح نبايد با مستمع اش احساس ‍ بيگانگى نمايد تا بتواند بهره لازم و كافى را به او برساند. اگر هم با او بيگانه است بايد به ترسيم شخصيتى آشنا از مستمع در ذهن خود پرداخته و به طور ذهنى او را دوست و آشناى خود بپندارد، بالاخص در مجالس دعا و زيارات . زيرا با دل مستمع كار دارد و بايد او را دوست خود تلقى كند تا بتواند خود يا او را مورد خطاب قرار دهد.
حال اگر در مجلس عزادارى بود، مى تواند از فن خواندن دعاى فرج امام زمان (عج ) به طور ساده و بدون لحن استفاده كند. اگر در اين وضعيت با لحن چيزى بخواند، لرزش ‍ در صداى او به خوبى آشكار شده و مستمع به خيال اينكه او ناشى است و نمى تواند خوب بخواند، به او گوش نمى دهد و مجلس افت مى كند. گذشته از آن ، خواندن در اين حالت باعث گرفتگى در صداى مداح نيز مى شود كه تا آخر مجلس هم باز نخواهد شد. امكان دارد شما استادى لازم را هم در زمينه مداحى داشته باشيد اما از خواندن در مجلسى كه عالم و يا مداح مجرب و يا مثلاً مقام معظم رهبرى حضور دارند هراس داشته باشيد. وجود اين مسئله امرى طبيعى و عادى مى باشد و نشانه بى تجربگى شما نيست و براى بعضى از بزرگان نيز پيش مى آيد. اين ترس امكان دارد حتى از روى ادب و تواضع شما نسبت به بزرگان و يا خجالت كشيدن از آنها باشد كه چيز مذمومى نمى باشد.
اين تذكر لازم است كه اين ترس فقط در بدو مواجه شدن با مجلس است و پس از اجراى چند دقيقه برنامه ، از بين خواهد رفت و صحيح نيست كه مداح به خاطر يك اضطراب چند دقيقه اى ، از انجام وظيفه انصراف دهد.
و) پرورش دادن روضه  
يكى از فنون حائز اهميت در روضه خوانى ، پرورش دادن آن است . يعنى مداح تا روضه خوب براى مستمع جا نيافتاده ، سراغ كار ديگرى نرود و خوب آن را به مستمع تفهيم كند يا اينكه با پر و بال دادن روضه ، آن را براى مستمع ، جذاب تر نمايد و مجلس را با مستمع پيش برد. كه اين مستلزم رعايت نكاتى است .
فن مقدمه چينى :
اول اينكه سعى كند هر مطلبى را كه مى خواهد بيان كند، ابتدا زمينه پذيرش آن را در مستمع فراهم آورد، يعنى با مقدمه چينى صحيح مستمع را منتظر بيان مطلب اصلى بگذارد و او را تشنه شنيدن آن مطلب نمايد تا مطلب در جان او جاى گيرد و با آن به خوبى حال معنوى و سوز پيدا نمايد. به اين ترتيب كه ، با گفتن جملاتى به صورت مقدمه ، به تحريك عواطف او پرداخته و عطش او را بيتشر نمايد و همچنين بر اهميت بيان مطلب نيز بيافزايد. اين كار را حتى در مورد مطالبى كه تكرارى هم هستند و مستمع به كرّات آن را شنيده است نيز مى توان انجام داد. زيرا حتماً نبايد مطلب جديدى گفته شود تا مستمع را به گريه در آورد. گفتن مطالب تكرارى در روضه هائى كه حتى بسيار معروف هم هستند، بايد مقدمه چينى داشته باشند مثلاً همه ما مى دانيم كه حضرت اباعبدالله الحسين عليه السّلام را چگونه به شهادت رساندند، اما اگر در همان ابتداى مجلس به بيان اين مطلب بپردازيم ، در كسى تاءثير شايانى نخواهد گذاشت و اشك او جارى نخواهد شد، مگر اينكه مجلس از ويژگى هاى شب عاشورائى برخوردار باشد و يا مستمع ، خود داراى ارتباطى قوى باشد. در هر حال ما بايد وظيفه خود را انجام دهيم و با بيان مطالبى در حاشيه روضه ، دقت مستمع را بيشتر كنيم .
حريص بودن به شعر:
اصولاً بايد در ارائه شعر و روضه ، حريص بود و آن را كم كم با بالا رفتن پذيرش مستمع ، ارائه كرد و شعر را آرام آرام خواند و به مستمع اجازه هضم هر بيت و هر كلمه را داد. اگر مستمع ما هيئتى نيست بايد هر بيت را با جملاتى تفسير كرده و خوب براى او جا انداخت اگر چه انتخاب شعر سبك تر در اين گونه مجالس بهتر است اما همان شعر سبك را نيز نبايد سريع خواند بلكه بايد با وقف هاى بجا و فاصله انداختن بين ابيات ، اجازه تفكر در مطالب به او داده شود كه اين خود يكى ديگر از فنون روضه خوانى است . بايد با دقت در خواندن اساتيد به اين مسئله پى برد كه چه وقت بايد خواند؟ چه وقت بايد سكوت كرد؟ كى بايد تحرير زد؟ كى بايد ساده خواند؟ كى سريع رد شد؟ و كجا تكرار كرد؟ يكى از بزرگترين اساتيد مداحى تهران در اين مورد مى گويد:
((در قرآن وقف جاى مشخصى دارد و در مداحى نيز همين طور است البته نه به سختى قرآن ، چون در قرآن حتماً بايد وقف كرد اما در مداحى ، كار راحت تر است )).
به عنوان نمونه يكى از جاهائى كه بايد شعر، تند خوانده شود اين است كه وقتى بيتى ، يكى دوبار با تحرير خوانده شد و در اثناى آن فاصله انداختيم مثلاً بين آن روضه خوانديم چون مستمع از اين بيت شعر، فيض خود را برده است ، ديگر خواندن آن با تحرير، درست نيست و موجب تاءثير نامطلوب در توجه او به ابيات بعدى مى شود. در واقع اين يك حالتى پايدار در مستمع است كه ميل دارد چيزى را نه پرورش داده نشده قبول كند و نه خسته كننده و ملال آور. كه تشخيص آن هم با شخص مداح است . اگر مستمع يك كلمه از شعر را هم خوب نفهمد و يا مقصود مداح را از آن متوجه نشود، نمى تواند بهره لازم را از آن شعر ببرد.
فن ديگرى كه در اينجا مفيد مى باشد اين است كه اگر مداح مى بيند حواس مستمع جمع نيست نبايد شعر يا روضه را ادامه دهد بلكه با گفتن بعضى جملات مناسب و همچنين استفاده از بعضى زمزمه ها، مستمع را وادار به توجه سازد و حواس او را متمركز خود و حرف هاى خود نمايد.
خواندن بعد از تمركز:
فن ديگر در جمع كردن حواس مستمع ، جائى است كه در مجلس رفت و آمد وجود دارد و حواس ها جمع نيست . راه آن در اين حالت فقط صحبت كردن مداح است . اگر در اينجا به خواندن بپردازد مجلس او تا اندازه زيادى افت خواهد كرد. اين حالت معمولاً بعد از سخنرانى روحانى و يا تمام شدن روضه و آماده شدن براى سينه زنى رخ مى دهد كه بعضى در حال بلند شدن و راه رفتن در مجلس هستند. مداح به هيچ وجه نبايد در اين مقطع چيزى بخواند زيرا اگر بخواند مجبور است بارها شعر يا نوحه خود را تكرار كند. بايد با صحبت كردن و يا خواندن دعاى فرج (براى وقتى كه سخنرانى تمام شده است ) مدتى فرصت به مستمع بدهد تا اگر مى خواهد بيرون برود، رفته و اگر مى خواهد مهياى سينه زنى بشود، جاى خود را پيدا نموده و بنشيند.
فن زمزمه :
براى تمركز بيشتر مستمع بر مطالب و اداره بهتر مجلس ، مداح بايد مستمع خود را در حال گريه ، دعوت به زبان گرفتن و جواب دادن به زمزمه ها كند زيرا وقتى مستمع خود را در مجلس سهيم ببيند و مداح هم اين فرصت را به او بدهد كه زبان بگيرد، تمركز او بيشتر خواهد شد و وقتى اثر زبان گرفتن و تاءثير صداى خود را برديگران مى بيند، ناله خود را آزاد كرده و به مجلس سوز مى بخشد.
فن اجتناب از صراحت سخن :
بعضى وقت ها مداح شعرى را مى خواند كه در ابتدا براى مستمع پيچيدگى دارد و نمى داند كه اين شعر زبان حال چه كسى است و يا شرح حال چه كسى را مى دهد. فنى كه در اينجا وجود دارد اين است كه به جاى عنوان بندى و معرفى كردن شعر كه مثلاً: ((زبان حال حضرت زينب عليهاالسّلام را براى شما مى خوانم )) از گفتن كلمات و جملاتى كه اشاره صريح ندارد، استفاده كند مثلاً مجلس را با شعرى مانند اين شعر شروع كرده : ((خواندم اگر عزيزِ تو را چون برادرم )) اما مخاطب شعر مشخص نيست كه چه كسى است ، اينجا لازم نيست بگويد: ((اين حرف را حضرت عباس عليهاالسّلام دارد به حضرت زهراعليهاالسّلام مى گويد))، بلكه با گفتن يك كلمه ؛ ((مادر!)) مشخص مى شود كه مخاطب كيست . اين باعث جالب تر شدن شعر شده و مستمع هم در شعر بيشتر تفكر مى نمايد.
((دشتى )):
هرگاه در اثناى روضه ، مجلس را به او واگذار كردند بهتر است به جاى شروع كردن از پرده پائين كه موجب كسالت شده و يا استفاده از پرده بالا كه توانائى آن در اول كار، وجود ندارد، از خواندن چند بيتى به سبك ((دشتى )) مدد گيرد كه بسيار مناسب تر است . خوبى اين سبك اين است كه مناسب همه جاى مجلس مى باشد و خواندن آن نيز احتياج به مؤ ونه زيادى ندارد و مداح مى تواند به آسانى و بدون فشار آوردن به خود آن را اجرا نمايد. تجربه نشان داده كه اين گونه تحويل گرفتن مجلس بسيار بهتر از دو نمونه اول كه ذكر شد (پائين شروع كردن و يا در پرده مداح قبلى آغاز كردن ) مى باشد.
ز) بيان مطالب و اشعار 
بيان كردن مطالب و خواندن اشعار نيز احتياج به تبحر و استادى خاص خود دارد. يعنى كدام شعر يا كدام روضه را ابتدا بخوانيم تا تاءثير بيشترى داشته باشد. نامرتب خواندن اشعار و مراثى به افت مجلس خواهد انجاميد. رعايت ترتيب در خواندن از فنون عالى مداحى به شمار مى رود كه پياده كردن آن مستوجب تاءثير عميق مطالب عنوان شده بر مجلس خواهد شد.
سير ابيات :
اولين فنى كه در شعرخوانى وجود دارد، دسته بندى ابيات شعر از لطيف و سطحى به عميق و سوزناك است . يك مداح خوب ، اشعار سطحى تر را در ابتداى برنامه خود قرار مى دهد و بار گريه را بر روى اشعارى كه عميق تر و سوزناك ترند، قرار مى دهد. در غير اين صورت اشعار سوزناك را قبل از آمادگى مستمع خوانده و هدررفته و اشعار سطحى را بعد از آمادگى او در معرض گفتار قرار داده است كه مستمع با هيچ يك از اين دو حالت ، حال پيدا نمى كند. لذا بايد مجلس را تا قبل از آماده شدن مستمع از اشعار سطحى كه فهم آن ها برايش ‍ آسان تر است ، پر كرد و شعر سوزناك را به محض آماده شدن برايش خواند.

- ۱۱ -


فن استنتاج :
يكى از قوى ترين و بهترين فنون روضه خوانى كه واقعاً نشانه استادى مداح است ، كنار هم گذاشتن دو مطلب و استنتاج مطلب سومى است كه در جايى ذكر نشده و هيچ گونه تضادى هم با دو مطلب اول ندارد بلكه چيزى خارج از ذاتيات دو مطلب اول است كه نتيجه فكر كردن به جوانب و حواشى مطلب اول مى باشد. چون اين مطلب معناى بسيار دقيقى است از چند مثال مدد مى گيريم ؛
در روضه حركت كاروان اسراء از كربلا، آمده كه يكى از دختران حضرت در بيابان گم شد و يكى از سربازان دشمن ماءمور يافتن او گرديد بعد از مدتى همه ديدند كه آن سرباز با يك دست افسار اسب را گرفته و با دست ديگر به دخترك تازيانه مى زند و او را دنبال مى كند. اين نقل مطلب تاريخى ، حالا نحوه استنتاج ؛ چون آن ملعون سواره بوده و دخترك پياده ، مطمئناً از او تندتر حركت مى كرده و ثانياً اينكه دخترك در حال دويدن تازيانه مى خورده و احتمالاً روى زمين نيز مى افتاده است . حال از اين دو مطلب استنتاج مى شود كه شايد وقتى او را تازيانه مى زده ، تازيانه به دور پاى دختر پيچيده شده و او را به زمين زده و دنبال سوار مى كشانده است . مثالى ديگر:
در تاريخ آمده كه وقتى حضرت على اصغرعليه السّلام شهيد شد، امام حسين عليه السّلام و را پشت خيام بردند و خواستند دفن نمايند كه صداى شيون حضرت رباب عليهاالسّلام بلند شد. اين مطلب تاريخى ، حال به نحوه استنتاج دقت كنيد؛ وقتى كه على اصغرعليه السّلام شهيد شد، حضرت از خجالت مادر او ديگر روى برگشتن به خيمه را نداشتند. مطلب دوم اينكه مادر هنگام دفن بچه سر مى رسد. استنتاج اينكه ؛ حضرت در آنجا مضطرب شدند كه بچه چه را كنند.
به استنتاجى ديگر از زبان استاد اين حقير توجه فرماييد:
((مسلّم است كه وقتى امام حسين عليه السّلام به خيمه باز گشتند به خواهرشان فرمودند: (( عَلَيكُنَّ بِالنِّساء)) و قبل از اينكه حضرت به خيام بازگردند، دندان حضرت شكسته بود. چون حضرت به خيمه بازگشتند خسته بودند در ثانى ، دندان حضرت هم شكسته بود، استنتاج اينكه حضرت با دندان شكسته از فرط خستگى نتوانستند اين جمله را خوب ادا كنند چون گفتن نساء با آن حالت مشكل است )).
نكته در اين جاست كه اين گونه استنتاج از وقايع ، با ((زبانحال )) تفاوت دارد زيرا در زبانحال ، امكان عدم صحت وجود دارد و ما از خودمان چيزى به اصل روضه مى افزاييم ، اما استنتاج مطلبى عقلى است و هر كسى مى تواند با تفكر در حواشى و جوانب داستان ، به آن پى ببرد كه هيچ ضررى هم به اصل مطلب ندارد و كاملاً با عقل جور در مى آيد ولى فرقش با اصل مطلب اين است كه در تاريخ نقل نشده و با تاءمل در ماجرا، بدست آمده است . با همه اين اوصاف بهتر است آن را صريح و با اطمينان نگوئيم ، طورى كه گمان شود اين مسئله عيناً در تاريخ آمده تا بعد از مجلس ما را مورد مؤ اخذه قرار ندهند. پير ميكده مان حضرت خامنه اى كبير در اين رابطه فرموده اند:
((بناى ما بر اين نيست كه هر چه را در آن شك داريم يا قبول نداريم بگوييم نخوانند. اگر ما بخواهيم بگوييم آقا اين دقيق نيست ، نخوانيد مى ترسم برادران ، در خواندن خيلى محدود بشوند. توجه داشته باشيد آن چيزى را بخوانيد كه معقول باشد. البته نه اينكه انسان هر چه معقول است از خودش بسازد و بخواند، بلكه چيزهاى معقول را متكى به اصول و واقعيت ها كنيد. البته گزاره هر حديثى وقتى هنرى باشد با پيرايه هايى همراه خواهد بود و آن پيرايه ها ايرادى ندارد. منتها مشروط بر اين كه پيرايه ها اصل نشود. اصل را بايستى از واقعيت ها گرفت و به آن بيان هنرى و پيرايه هايى كه لازم است بخشيد)).
فن بيان اقوال :
با استفاده از اين فن ، مداح مى تواند اقوال مختلفى را كه در روضه وجود دارد، بيان داشته و با هر كدام به اندازه كافى به مجلس شور و حال بدهد. مثلاً كسى كه در مسئله اى دو قول پيدا كرده كه حتى مخالف هم هستند، مى تواند ابتدا آن قولى كه معروف تر است و مستمع با آن آشنايى كامل دارد، را بيان كرده و سپس قول بعدى را با گفتن جملاتى از قبيل((اين طور نيز نقل شده )) و يا ((خدا كند كه صحيح نباشد))، بيان كند و از آن نيز به عنوان روضه خود استفاده نمايد، اما شرطش اين است كه ابتدا قول مشهور را گفته و سپس ‍ اقوال بعدى را بيان نمايد تا اعتماد مستمع سلب نگرديده و گمان نكند كه شما اين مطلب را از خودتان مى گوييد و داريد قول دوم را براى توجيه كار خود اظهار مى كنيد.
مسكوت گذاشتن :
شگرد بعدى در روضه خوانى آن است كه مداح هر چيزى را نمى داند، مسكوت گذاشته و از كنار آن رد شود. اما مطالبى را كه گزيرى از گفتن آنها نيست را به گونه اى اظهار دارد كه براى مستمع سؤ ال برانگيز نشود مثلاً اگر نمى داند چه كسى در كوفه هنگام ورود اسراى كربلا، براى پيشنهاد كمك به خدمت امام سجادعليه السّلام رسيد، بهتر است اصلاً اسم نبرد و جمله را بدون فاعل بيان نمايد مثلاً بگويد: ((آمد خدمت حضرت )). اين كار بهتر از بيان چند اسم همراه با ترديد مى باشد تا بدين وسيله به مداح گمان سوء در عدم تحقيق و تفحص ، برده نشود.
عجين كردن شعر و روضه :
راهكار مفيد ديگر در بيان مطالب و اشعار، عجين كردن شعر و روضه مى باشد. يعنى مداح با زبان شعر روضه بخواند، بدين ترتيب كه محور اصلى كارش ، شعر باشد خصوصاً فرازهاى روضه را با شعر بيان كند، حتى اگر يك بيت باشد. و ازسخن گفتن فقط براى ربط بين ابيات استفاده نمايد زيرا سر بسته گفتن مطلب در لفّافه شعر، بسيار زيبنده تر و جذاب تر از توضيح دادن در مورد مطالبى مى باشد كه مستمع بارها آن را شنيده و به خوبى بر آن اشراف دارد. مى توان از اين فن براى هر مستمعى بهره جست چرا كه براى همه دلنشين است (حتى اگر اشعار بسيار ساده باشند). اما بايد در مجالس مختلف با تفاوت درك مستمعين ، اشعارمان را تغيير دهيم تا احتياج به توضيح اضافى و معنا كردن شعر نباشد.
اين نيز چكيده اى از فنون و ريزه كارى هايى بود كه در امر مداحى وجود دارد





:: موضوعات مرتبط: اموزش وفنون مداحی، ،
نویسنده : ذاکر اهل بیت
تاریخ : یک شنبه 25 خرداد 1393
زمان : 12:35


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.